- انسیه حیدری | کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی
اگر بخواهیم درباره یک حوزه اجتماعی مانند دانشگاه تحت تاثیر رخدادی همچون همهگیری بیماری کووید 19 صحبت کنیم، دقیقا از چه مسیری باید برویم و درباره چه چیزهایی باید بدانیم؟ بیایید ابتدا به این پرسشها پاسخ دهیم که:
- ما چه نسبتی با موضوع داریم؟
- چه نیرو یا نیروهایی باعث میشود درباره این حوزه به گفتوگو بپردازیم؟
پاسخ به پرسش ابتدایی بسیار پیچیده است، چنانچه من به عنوان نگارنده این سطور و شما به عنوان خواننده آن، هر کدام در لحظات مختلف، نسبت متفاوتی با دانشگاه پیدا میکنیم، اما هم اکنون تصمیم گرفتم با شما از چشمانداز یک علاقهمند به جامعهشناسی به مسئله دانشگاه نگاه کنم و از شما چه در کسوت دانشجو، استاد و کارمند و سیاستگذار دانشگاه هم میخواهم به پشت این پنجره بیایید و دانشگاه و خودتان را از آنجا تماشا کنید. در ادامه خواهید دید که چگونه میتوانیم از پشت این پنجره خودمان را دقیقتر در نسبت با هم و با مسئله دانشگاه ببینیم، پس همراه باشید.
برای پاسخ به پرسش دوم نیز باید بگویم آنچه من را وا میدارد مسئله دانشگاه را به عنوان موضوعی برای گفتوگو انتخاب کنم به ارتباط خودم و اطرافیانم که به مسئله دانش بسیار علاقهمند هستیم و امید و انتظارات زیادِ کمتر برآورده شده از آن داریم، برمیگردد. به نظر میرسد دانشگاه یا همان آموزش عالی، گاه دانش است و دانش اساس قدرت. در اینجا منظورم از دانش منحصر به علم تکنولوژیک است، گرچه ما معمولاً دانش را با محصولات فناورانه و پیشرفتهای آن میشناسیم، درحالیکه تلویحا قبول داریم کشورهایی که در علوم انسانی و هنر دارای دانش سطح بالا هستند، به طرز قابل توجهی در امور پیشتازند. شاید شما هم موافق باشید، آنطور که شایسته است ما مجهز به قدرت برخاسته از دانش نیستیم، درحالیکه مردمانی سخت کوش و دارای بهره هوشی هستیم.
با این مقدمه، سراغ روزگار دانشگاه در کرونا میرویم؛ بیایید دانشگاه را به عنوان فضایی که گروهی از افراد جامعه را به هم پیوند میدهد تا نهایتا در سطح ملی و حتی بینالمللی بتوانیم از دانش بهرهبرداری کنیم در نظر بگیریم، و افراد در ارتباط با دانشگاه را نیز به چهار گروه کلی دستهبندی کنیم:
- دانشجویان در حال تحصیل در مقاطع تحصیلی مختلف، رشتههای متنوع و البته دانشگاههای گوناگون
- اساتید دانشگاه با علاقهمندیهای متفاوت کاری و شاغل در گروههای آموزشی متنوع
- سیاستگذاران آموزشی و کارمندان در سطوح مختلف تاثیرگذاری و با شرح وظایف ویژه و متنوع
- مردم در قالب شرکتهای متقاضی دانش خروجی از دانشگاه
در سه مقالهای پیشین که در گفتوگو با چندی از اساتید و دانشجویان آموزش عالی در اوایل آبان 1399 در همین سایت خبری داشتیم، توصیف کوتاهی از وضعیت این دو گروه در ارتباط با دانشگاه به ویژه در ایام همهگیری ارائه کردیم. اساتید و دانشجویان دانشگاه را صرفاً مکانی برای انتقال دادههای آموزشی نمیدیدند و کلیت فضای دانشگاه و سنتهای داخلی آن نیز برایشان قابل توجه بود. عموم دانشجویان و اساتید، آموزش الکترونیک را که برای پایه انتقال خشک دادههای آموزشی است تنها وجهی از کارکرد دانشگاه دانسته و اگر آن را خلاصه دانشگاه در این روزها در نظر بگیریم، آن را بهینه نمیدانستند و این به افق انتظارات و نیازهای متنوع و متفاوت آنها برمیگردد. علاوه بر آن، عموم افراد از فضای ایجاد شده در جامعه نیز هراس داشتند و خود را ناگزیر از پذیرش موقت این وضعیت میدانستند.
از سوی دیگر در آبان ماه سال 99 شاهد کنفرانسهای برخطی از سوی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی بودیم که در آنها دکتر علیاکبر صفوی، دکتر الهام اکبری و دکتر احسان طوفانینژاد به عنوان متخصصان آموزش الکترونیک به تشریح ابعاد آموزش الکترونیکی انجام شده و آموزش الکترونیک مطلوب پرداختند.
سخنرانی این افراد به عنوان استاد دانشگاه و البته کارمندان سیاستگذار و بحثهایشان با بقیه صاحبنظران، ذهن هر شنوندهای را به سمت قواعد ساختاری و تئوری آنچه میبایست در آموزش الکترونیک مد نظر قرار گیرد سوق میداد. گرچه ارائه ایشان خالی از توجه به مسائل انضمامی آموزش عالی نبود اما چشمانداز آنها حاوی نگاه اجرایی و آرزوهای یک سیاستگذار دغدغهمند و علاقهمند به پیشتازیهای فنی و اجرایی آموزش الکترونیک بود. آنها مانند مهندسینی وظیفه شناس و با مسئولیتپذیری قابل توجهی که در سخنانشان پیدا بود به دقت ابعاد سیاستهای ابلاغی و همچنین سیاستهای ناگزیر آموزش عالی در مقطع کنونی را پیگیری کرده و تئوری آموزش صحیح مجازی و یا الکترونیک را تشریح کردند.
بنابراین تاکنون استدلال دو گروه از افراد مرتبط با دانشگاه را شنیدهایم که فصل مشترک آنها را میتوان بیشتر در درگیری مشترک با یک مسئله، آموزش الکترونیک، دید. دانشجویان و اساتید با مسئله انضمامی و حقیقی دانشگاه خلاصه شده در آموزش الکترونیک مواجه هستند و کارمندان سیاستگذار با تئوریهای خلاصه کردن دانشگاه. علاوه بر آن، با یک مسئله مشترک اجتماعی به نام همهگیری بیماری کووید 19 با تاثیرگذاریهای مختلف روبرو هستم.
کووید 19 نام نوعی بیماری است و شاید انتظار داشتیم نهایتا مانند بیماریهای خطرناکی چون بیماریهای ریوی ناشی از آلودگیهای زیست محیطی یا مصرف دخانیات، انواع سرطانهای ناشی از تغییرات زیستی، انواع حساسیتهای ناشی از تغییر سبک زندگی و بیماریهای ناشناخته حاصل جهشهای ژنتیکی که کماکان پزشکان را به خود مشغول کرده است، امری محدود به بیمارستان و فضاهای آموزش پزشکی باشد، اما این بیماری از همان روزهای اول در کشورهای شرق آسیا با ظاهر یک مساله امنیتی، ملی و جهانی به جهان معرفی شد.
چنین تحولی در جهان قطعا بخشهای مختلف یک کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و کشورها نیز بنا به موقعیت سیاسی و اقتصادیشان نسبت به این مساله جهانی واکنش نشان خواهد داد. رتبهبندی کشورها از بسیاری جهات با خط کش کرونا، تحولات قابل توجه در بازارهای اقتصادی و سیاستهای بینالمللی در همین بازه یکساله و بحثهای متنوع علمی، رسانهای و جامعهشناختی همگی دال بر فقط یک بیماری نبودن کرونا است. با این پیش فرض باید کشور خودمان را در کارزاری ببینیم که لزوما وجهی پزشکی و درمانی ندارد، بلکه یک رخداد سیاسی و اجتماعی است.
بحث را همینجا مرور کنیم؛ هماکنون ما جامعهشناسی هستیم که میخواهیم ببینیم نهایتا در دانشگاهِ این روزها چه خبر است؟ آیا اوضاع رضایتبخش است؟ الزامات اجتماعی همچون همهگیری کووید 19 چه ترکها و نقاط قابل توجهی از مسئله دانشگاه را بر ما هویدا کرد؟
متوجه شدیم دانشگاه در ارتباط با گروههای مختلف انسانی مطرح است و هر کدام از وجهی در پی بهینهکردن رابطه خود با آن هستند. آنچه باعث شده هر دو گروه از عملکرد و خروجی کار خود رضایت کافی نداشته باشند و با بیان دیدگاهها و دادههای مختلف در پی بهینه کردن اوضاع باشند از یک موضوع خبر میدهد؛ اوضاع حداقل برای خود آنها رضایتبخش نیست.
از اینجا و جایی که ما تصمیم گرفتیم با رویکرد جامعه شناختی به موضوع نگاه کنیم، اوضاع این طور به نظر میرسد که نیاز است بین افراد مختلف مرتبط به دانشگاه، گفتوگویی برای ایجاد رضایت شکل بگیرد. مثلا سیاستگذاران آموزشیِ زحمتکش و دغدغهمند ما بهتر است علاوه بر مطالعه تئوریهای برجسته آموزشی در سطح بینالمللی که برخواسته از تجربه انضمامی کشورهای دیگر است و یا اتکا به سخنان ارزشمند اساتید و سیاستگذاران برجسته بینالمللی که برآیند تجربه زیسته سالها درگیری و مطالعه گروههای مختلف پژوهشی است به جامعهشناسان و محققان اجتماعی در شاخههای مختلف اعتماد کنند و اجازه بدهند تا صداهای گروههای مختلف افراد را از میدان جامعه بلند کرده و به گوش هم و آنها برسانند.
قطعا ما نیازمند آنیم آرزوهای دانشجویان، دغدغههای اساتید و سیاستهای سیاستگذاران آموزشی و شرکتها را در تعامل و گفتوگو با هم شکل دهیم تا همگرا با هم از پتانسیلهای فراوان کشورمان به طرز رضایتبخشتری بهره ببریم، و برای ایجاد این ارتباط نیز به محققین اجتماعی که صداهای مختلف را خوب بشنوند و بلند کنند نیاز داریم.
پیشتر هم از همین نویسنده در این باره خوانده بودید:
- همهگیری کرونا و آنچه در دانشگاهها میگذرد (بخش سوم)
- همهگیری کرونا و آنچه در دانشگاهها میگذرد (بخش دوم)
- همهگیری کرونا و آنچه در دانشگاهها میگذرد (بخش اول)